جاج7
دوستان آرمانی مستحضرند که ما بچه جهادیا کلن با اسراف مخالفیم و اصلن زندگی در جوار حیوانات و حشرات برامون عادیه عادی ،به جان شما .
برای میلاد امام زمان قرار شد در امامزاده محمد روستای ترسو مراسم جشن داشته باشیم ،خب عزیزان میدونن که اونجا آب آشامیدنی نداره و آب از طریق چشمه های آب تامین میشه که خدا نصیب نکنه کسی اونها رو ببینه ،آخ نمیدونید چه حشرانی روی آب می رند و میاند ،چه لایه های زیبایی از جلبک روی آب رو پوشونده و ... ادامه نمیدیم که لعن و نفرین نخریم .
خلاصه دو تا از بچه ها آب رو برامون اوردن ،البته باید بگم این بنده های خدا از شیر آب داخل حیاط امامزاده آب برداشتند ،نمیدونستند این شیر آب محض گول خوردن افراده :)
بالاخره ما با مکافات نداشتن ظرف مناسب و پارچ آب و ... شربت رو درست نمودیم ،وقتی داشتیم باقاشق بهم می زدیمش ،دیدیم که :به به ،مهمون ناخونده داریم ،یک عدد کرم بسیار ریز که با کارشناسی یه بنده خدا فهمیدیم که بعله این کرم روده می باشد و ...
خلاصه دادیم بچه های مردم خوردن البته به جان خودم روش آبه الکرسی خوندیم ،میدونید که چاره ای نداشتیم. اینم بگم که به خاطر خوردن این شربت ،شبها یک عدد قرص جویدنی مهمون معده های مبارک همه شد . (اگر مواد شربت داشتیم شاید یه فکر دیگه ای می کردیم ...شاید ها ).
ممنون از بنده خداهایی که تو این امر دخیل بودن و خاطره رو برامون تعریف کردند ،خداحفظشون کنه ...
یا علی
ولی نامردا حداقل به بچه های خودمون میگفتین به این روز در نیایم بدترین ماه رمضونم بود امسال همش دعا میکردم زودتر بگذره...
دعا کنین لااقل حالم خوب بشه :(